به “پوینستیا” فکر کنید، و به “کریسمس” فکر کنید، درست است؟ خوب دوباره فکر کن در زمان اولین کریسمس، نزدیکترین پونستیا به شهر کوچک بیتلحم، 8000 مایل دورتر بود و در درهای صخرهای در جنوب غربی مکزیک کنونی به زندگی چسبیده بود.
مارک هادل از بخش حشرهشناسی دانشگاه کالیفرنیا ریورساید میگوید: «آزتکها گیاه را cuetlaxochitl (گل درخشان) مینامیدند و مایاها از آن به عنوان k’alul wits (گل اخگر) یاد میکردند. او در حالی که در دهه 1990 بر روی پایان نامه دکترای خود کار می کرد و در حال بررسی راه هایی برای کنترل مگس های سفید، بلای رایج گیاهان تعطیلات، بود، مجذوب پوینستیا شد.
او میگوید شواهدی وجود دارد که مردم بومی آمریکای مرکزی از این گیاه به خاطر برگهای قرمز فصلی آن قدردانی میکردند، اما عمدتاً ارزش دارویی آن را دیدند.
هادل میگوید: «وقتی برگ یا شاخهای از پوانستیا را میشکنید، شیرهای سفید شیری از آن بیرون میآید. فرهنگ ها معتقد بودند که شیره دارای خواص درمانی است. آزتک ها شیره را روی سینه های مادران شیرده می گذاشتند تا تولید شیر را افزایش دهند. آنها همچنین از شیره به عنوان ماده موبر استفاده می کردند.
مقاله کامل را در www.nationalgeographic.com بخوانید.